نام یکی از دهستانهای بخش نوخندان شهرستان دره گز و مرکز آن ’دوست محمدبیک’ است. این دهستان از 6 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و مجموع نفوس آن 1292 تن است و قراء عمده آن قریۀ محمدبیک دارای 150 و امان 143 تن سکنه است. این دهستان در کنار مرز ایران و شوروی واقع است و عموماًترک زبان می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام یکی از دهستانهای بخش نوخندان شهرستان دره گز و مرکز آن ’دوست محمدبیک’ است. این دهستان از 6 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و مجموع نفوس آن 1292 تن است و قراء عمده آن قریۀ محمدبیک دارای 150 و امان 143 تن سکنه است. این دهستان در کنار مرز ایران و شوروی واقع است و عموماًترک زبان می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد محلی کوهستانی و معتدل است. سکنه 186 تن. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات، پنبه، بن شن، و شغل مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد محلی کوهستانی و معتدل است. سکنه 186 تن. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات، پنبه، بن شن، و شغل مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میانلو بخش شیروان شهرستان قوچان محلی جلگه ای و معتدل است و سکنه 600 تن. آب آنجا از قنات، محصول آن غلات، توتون، پنبه، انگور و شغل مردم زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میانلو بخش شیروان شهرستان قوچان محلی جلگه ای و معتدل است و سکنه 600 تن. آب آنجا از قنات، محصول آن غلات، توتون، پنبه، انگور و شغل مردم زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مناری که در آن کلۀ دزدان و رهزنان را چینند برای عبرت گرفتن باقی ماندگان آنها. (آنندراج). ستون و یا برجی که در کنار جاده از کلۀ دزدان و مردمان قطاع الطریق بر پا کنند تا دیگران عبرت گیرند. (ناظم الاطباء). مناری که در آن کلۀ دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایۀ عبرت مردم گردد. منارکله. (فرهنگ فارسی معین) : به دست خالی از این راه آخرت گذر است بسان کله منارت اگر هزار سر است. رازی (از آنندراج). ، مناری که فاتحین و جهانگشایان مغول و بعد از مغول از سر کشتگان می ساخته اند، نشانۀ فیروزی خود را. مناری که پادشاهان از سر بریدۀ دشمنان می کردند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، به اصطلاح لوطیان نره باشد. (آنندراج). در اصطلاح لوطیان، نره. شرم مرد. (فرهنگ فارسی معین) : شد سرآمد به رنگ کله منار در جهان هر که او زیاده سر است. عبدالغنی قبول (از آنندراج)
مناری که در آن کلۀ دزدان و رهزنان را چینند برای عبرت گرفتن باقی ماندگان آنها. (آنندراج). ستون و یا برجی که در کنار جاده از کلۀ دزدان و مردمان قطاع الطریق بر پا کنند تا دیگران عبرت گیرند. (ناظم الاطباء). مناری که در آن کلۀ دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایۀ عبرت مردم گردد. منارکله. (فرهنگ فارسی معین) : به دست خالی از این راه آخرت گذر است بسان کله منارت اگر هزار سر است. رازی (از آنندراج). ، مناری که فاتحین و جهانگشایان مغول و بعد از مغول از سر کشتگان می ساخته اند، نشانۀ فیروزی خود را. مناری که پادشاهان از سر بریدۀ دشمنان می کردند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، به اصطلاح لوطیان نره باشد. (آنندراج). در اصطلاح لوطیان، نره. شرم مرد. (فرهنگ فارسی معین) : شد سرآمد به رنگ کله منار در جهان هر که او زیاده سر است. عبدالغنی قبول (از آنندراج)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 50 هزارگزی شمال خاوری فریمان. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 4 تن است. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 50 هزارگزی شمال خاوری فریمان. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 4 تن است. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)